نقش ارتباطی و ی آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی
از نگاه مرحوم آیت الله سید رضا برقعی
مرحوم آیت الله سيدرضا برقعی مدرس که از یاران امام خمینی و آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی در نجف اشرف بودند، درباره نقش ارتباطی و سياسی حاج آقا مصطفی می گويد:
در آنجا [نجف] حضرت امام براي ايشان ، محدوديت هاي قم را قابل نبودند. اين موضوع به چند دليل بود. از جمله آن كه نياز به حضور حاج آقا مصطفي در صحنه ، مشخص بود، افراد بسياري بودند كه در زواياي جامعه در شكل هاي گوناگون ، مي توانستند پيام رسان امام باشند. ارتباط حضرت امام با همه اينها كار مشكلي بود. حاج آقا مصطفي مجموعه اي از افراد را كه قريب بيست نفر بودند، زير نظر داشت . اين افراد با تمام محيط خارج از نجف از نظر سياسي در ارتباط بودند. شايد در تمام مدتي كه حضرت امام در نجف بودند، تعداد انگشت شماري توانستند مستقيماً با خود ايشان تماس بگيرند. حاج آقا مصطفي در منزل تلفن داشت و به اين وسيله ، بسياري از كارها را انجام مي داد.
از طريق حاج آقا مصطفي ، كارهاي بيرون از نجف در رابطه با امام هماهنگ مي شد و ايشان با تيزهوشي و تيزبيني خاصي كه در مسايل سياسي داشت ، حد و حدود ارتباط افراد را با امام تنظيم مي كرد. به برخي افراد اصلاً اجازه ملاقات با امام را نمي داد؛ مثلاً، تيمور بختيار زياد سعي كرد كه با امام در ارتباط باشد، به وسيله بسياري از افراد پيغام و سلام فرستاد كه به نحوي براي حفظ وجهة خود در مخالفت با رژيم با امام ديدار كند، ولي به او اجازه داده نشد.
البته امام در جريان اين امر بود و خود ايشان به صراحت گفته بودند: به هيچ وجه حاضر به همكاري با تيمور بختيار عليه رژيم پهلوي نيستند.
وقتي از نجف رفت با انديشه امام رفت
محمدرضا كائيني
فقيد سعيدمرحوم آیت الله سيدرضا برقعيمدرس(ره)، از ياران و معاشران علامه شهيد سيدعارف حسينالحسيني در دوران اقامت در نجف اشرف بود و با وي ارتباطي نزديك و صميمي داشت. ارتباط آن دو پس از اتمام دوره تحصيلي در نجف اشرف نيز به اشكال گوناگون و تا پايان حيات آن شهيد بزرگوار تداوم يافت. اينك كه چندي از سالروز شهادت رهبر فقيد شيعيان پاكستان ميگذرد، به همين مناسبت گفت وشنودي را كه با مرحوم برقعي درباره دوست ارجمند وي انجام داده بودم به خوانندگان ارجمند صفحه تاريخ جوان» تقديم ميدارم. اميد ميبرم كه تاريخپژوهان و علاقهمندان را به كار آيد.
بازخوانی خاطرات مرحوم آیت الله سید رضا برقعی مدرس درباره ی آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (ره)
(قسمت دوم)
کتاب یادها و یادمانها از شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)
نوع ماده: کتاب فارسی
پدیدآورنده: برقعی، سید رضا
ناشر: عروج
زمان: 1376 شمسی
زبان اثر: فارسی
* حاج آقا مصطفی در چه سالی به اجتهاد رسیدند؟ از جمله مبانی فقهی ایشان، که با دیگران تفاوت داشت، کدامیک را به خاطر دارید:
- در حدود سال 1345 بود که من به درس ایشان راه پیدا کردم. در درس خارج حضرت امام(س) که ایشان را می دیدم. وقتی اشکالی می کرد، امام(س) کاملاً توجه می کردند و جوابهای اقناع کننده به او می دادند. معمولاً استادها به اشکالات بی پایه و اساس توجهی نمی کنند. از اینکه می دیدم وقتی صدای ایشان به اشکال بلند می شد، امام(س) سکوت می کردند و به حرف او کاملاً گوش می دادند، معلوم می شود که حرفی برای زدن داشت؛ مثلاً، در حالی که امام(س) داشتند مطلبی را بیان می کردند، حاج آقا مصطفی(ره) سرش را بلند می کرد و می گفت: خطابات قانونیه چه می شود؟ امام(س) هم جوابی می دادند. دوباره می گفت: پس اصل ترتّب چی؟ امام(س) جواب می گفتند. از این حال معلوم می شود که آنها بخوبی حرف همدیگر را می فهمیدند و اشکالات او عمق علمی داشت. من از همین سال و به همین صورت، با بُعد علمی ایشان آشنا شدم، اما کسانی که سابقۀ آشنایی بیشتری با او داشتند، معتقد بودند که او از 27 یا 28 سالگی به اجتهاد رسیده است؛ مجتهدی که هر بخش از فقه را می تواند استنباط می کند. ما دو جور مجتهد داریم: برخی ابواب گوناگون فقه را بررسی کرده اند، ولی برخی دیگر قوۀ اجتهاد برایشان حاصل است و به هر بخش از فقه که بپردازند، می توانند آن را استنباط کنند.
نوآوریهای ایشان زیاد بود؛ از جملۀ آنها شورای فتوایی، احرام از ادنی الحل، شیوۀ تفسیری ایشان و مواردی در علم اصول بود.
بازخوانی خاطرات مرحوم آیت الله سید رضا برقعی مدرس درباره ی آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (ره)
(قسمت اول)
کتاب یادها و یادمانها از شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)
نوع ماده: کتاب فارسی
پدیدآورنده: برقعی، سید رضا
ناشر: عروج
زمان: 1376 شمسی
زبان اثر: فارسی
* سابقۀ شناخت جنابعالی از مرحوم حاج آقا مصطفی از چه تاریخی است؟ بیشتر با ایشان چه نوع ارتباطی داشتید:
- برای اولین بار، در صبح روز پانزدهم خرداد 1342؛ چشمم به جمال مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) روشن شد. در آن روز، انبوه جمعیت به صحن مطهّر حضرت معصومه (علیهماالسّلام) آمده بودند و نسبت به دستگیری حضرت امام(س) اعتراض داشتند. به تقاضای مردم، ایشان در پلۀ دوم منبر ایستاد و برایشان صحبت کرد. مردم او را به عنوان فرزند بزرگ امام(س) می دیدند و از شدت ناراحتی و هیجان، اشک می ریختند. با هدایت عده ای که گردانندۀ تظاهرات بودند، جمعیت به سمت خیابان تهران (امام خمینی) کشیده شد و پس از به شهادت رسیدن تعدادی از مردم، متفرق شدند. پس از قریب یک سال، گاهی به منزل ایشان می رفتم و زیارتش می کردم.
یکی از دیدارهای ایشان که به عنوان خاطره در ذهنم مانده، مربوط به روز سیزدهم آبان سال 1343 است؛ صبح همان شبی که حضرت امام(س) را برای دومین بار دستگیر کردند و به ترکیه تبعید نمودند. آن روز، صبح زود وارد بیت امام(س) شدم. هنوز آنجا در محاصرۀ مأموران قرار نگرفته بود. حاج آقا مصطفی(ره) را دیدم که حالتی پریشان داشت و انگشتان خود را به روی محاسنش فرو می برد. به عده ای از افراد هم سن و سال من که آنجا ایستاده بودند، رو کرد و گفت: اینجا نایستید، ممکن است مشکلی برایتان پیش بیاید. زودتر بروید. به دیگران هم بگویید. بالاخره، باید فعالیت را شروع کنید. به بیوت مراجع بروید، به صورت فردی یا اجتماعی. مسألۀ دستگیری آقا این دفعه با دفعه های قبلی فرق می کند؛ برنامه ریزی شده است. در مقابل، فعالیت حوزویون و علاقه مندان ایشان هم باید حساب شده باشد.» ایشان افراد را به این صورت فرستاد، بعد هم خودش از منزل بیرون رفت. به منزل چند تن از مراجع رفته بود و در نهایت، در منزل مرحوم آیت الله مرعشی (ره) او را دستگیر کرده بودند.
پس از دستگیری، مدتی زندانی بود. بعد هم او را به ترکیه تبعید کردند و از آنجا، با حضرت امام(س) به نجف رفت. پس از مدتی، من هم به صورت فرار، به نجف رفتم و مجدداً از نزدیک با ایشان تماس پیدا کردم. در جوار ایشان، در عین آنکه مسایل مبارزاتی مطرح می شد، دروس سطح را تمام کردم و به خارج پرداختم. اما برای شرکت در درس خارج با حاج آقا مجتبی تهرانی که کفایه را نزد ایشان می خواندم، م کردم و پیشنهاد کردند که اگر در درس خارج حاج آقا مصطفی(ره) شرکت کنم، برایم مفیدتر است. و همین طور هم شد؛از همان روز تا روز پیش از شهادتش، به عنوان شاگرد، در خدمت ایشان بودم. از جهات دیگری هم با ایشان رابطه داشتم که جزو خاطرات زندگی من است.
* لطفاً، سابقۀ مبارزاتی خودتان و علت به نجف رفتن خود را هم بفرمایید:
بسم الله الرحمن الرحیم. به نظرم دراین باره باید گفت که مرحوم آقای حاجآقا مصطفی(رضوانالله تعالی علیه) خیلی خوشمشرب بود و به قول امروزیها، روابط عمومی قویای داشت. ابعاد عرفانی و علمی شخصیت آن بزرگوار، چیزی نبود که چندان معلوم باشد و جز خواص کسی چیزی در این زمینه نمیدانست، چون حاجآقا مصطفی در هیچ زمینهای تظاهر و ادعایی نداشت، اما اخلاق و روابط اجتماعی را نمیشود پنهان کرد و حاجآقا مصطفی انصافاً از نظر حسن اخلاق و برخوردهای اجتماعی و مردمداری، درجه یک بود.
روابط عمومی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره): همراه دوران غربت»، مجموعه خاطراتی از مرحوم آیت الله سید رضا برقعی مدرس (زاده ۱۳۲۷ در قم - درگذشت ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ در قم) از شاگردان آیت الله العظمی امام خمینی(ره) و عضو دفتر وی در شهر نجف بوده که سال ها در قم و نجف به همراهی امام و نهضت ایشان پرداخته است. این و فعال ی بعد از دستگیری توسط ساواک با انتقال به تهران و سپری کردن دوره محکومیت مجبور به ترک ایران و حضور در عراق شد. وی پس از پیروزی انقلاب، نماینده امام خمینی در کشورهای حاشیه خلیج فارس بود.برقعی پس از رحلت امام به ایران برگشت و تا پایان عمر، به بحث و نظر در شهر مقدس قم پرداخت. برقعی سالها عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بوده و تا پایان عمر به عنوان استاد دروس عالی در حوزه علمیه قم تدریس میکرد.
این کتاب که توسط محمدحسین عباسی و علیرضا نخبه تدوین شده است به همت موسسه چاپ و نشر عروج» منتشر شده که در ادامه بخشی از آن را ملاحظه می کنید:
دکتر امینی: حکومت باید از خمینی حساب ببرد
بعد از وفات مرحوم آقای بروجردی (بهار 1340)، شاه تصمیم گرفت دکتر علی امینی را برای مذاکره و ایجاد زمینه دوستی با علمایی که امکان مرجعیت و جانشینی آقای بروجردی را دارند به قم بفرستد. و لذا از طریق عواملی که در بین ون و شخصیت های ی داشتند با مراجع آن زمان تماس گرفتند و هر کدام از آن ها به روش خودشان اجازه ملاقات خصوص را دادند؛ اما ملاقاتشان با امام خمینی در همان اتاق دیدارهای عمومی و در حضور جمعی علما و فضلا انجام شد.
امینی دم در اتاق ایستاده بود و شخص همراهش به حضرت امام عرض می کند که آقای دکتر آمده است. امام هم بی آن که تشریفات خاصی برای او قائل شوند می گویند بفرمایند». جایی در کنارشان باز می شود و امینی می نشیند و از حضرت امام احوال پرسی می کنند. از مضمون صحبت هایشان چیزی به یاد ندارم. سخن پنهانی نبود و در حد احوالپرسی بود. همان موقع شنیدیم که امینی پس از رفتن، درباره امام گفته بود که این تنها شخصیتی است که حکومت باید از او حساب ببرد؛ آدم پخته ای است که برخورد با ی ها را بلد است و با دیدنشان دست و پایش را گم نمی کند و تشریفات خاصی برایشان قائل نمی شود. اهمیت این سخنان در آن است که ت مدار کهنه کار شصت ساله ای مثل او این حرف ها را بیان می کند.
وقتش که قرار شد بدهم گوشش را ببرند اسمش را خواهم گفت
اول فروردین 1342 مصادف با 25 شوال؛ سالروز شهادت امام صادق(ع) بود. زائران در ایام تعطیلات عید به قم آمده بودند. مرحوم آقای گلپایگانی، عصر روز بیست و پنجم شوال در مدرسه فیضیه روضه داشتند. من آن روز هم به مدرسه فیضیه رفته بودم و فاجعه هجوم ماموران پهلوی به آن جا را با چشمان خود دیدم. و آن خاطره تلخ پس از پنجاه سال از یادم نرفته است.
ابتدا آقای سید محمد آل طه به منبر رفت. تا نزدیکی های حوض، جمعیت طلاب بود و بعد از آن هم مردم عادی غیرطلبه و به خصوص افراد بسیار درشت هیکل و ورزیده که بعدا معلوم شد کماندوهای تحت فرمان سرهنگ مولوی هستند، در مدرسه حضور پیدا کرده بودند.
بعدها در سخنرانی حضرت امام فرموده بودند آن آقایی که فعلا اسمش را نمی آورم با یک سوت دستور داده بود کماندوها به فیضیه حمله کنند. به وقتش که قرار شد بدهم گوشش را ببرند اسمش را خواهم گفت. بعد از آن مولوی در زندان پیش امام رفته و گفته بود شما دیگر بنا ندارید گوش کسی را ببرید؟ امام هم با ظرافت فرموده بودند: عجله نکن هنوز دیر نشده است. او در زمان ریاست پاکروان بر ساواک کشور، رئیس ساواک تهران بود و هلی کوپترش بعد از مدتی سقوط کرد و آتش گرفت و از دنیا رفت.
من هم مانند همان طلبه ها
وقتی که حادثه فیضیه رخ داد برخی از طلاب به خانه امام آمدند و در همان حین حادثه گزارش ماوقع را به ایشان دادند. ایشان هم برای ضعیف نشدن روحیه طلاب گفته بودند می خواهند همین حالا به مدرسه فیضیه بروند. عده ای ممانعت کرده و گفته بودند به صلاح نیست. امام هم در پاسخ فرموده بودند من هم مانند همان طلبه ها. البته عاقبت طلاب مانع حضرت امام شدند.
حضرت امام بعد از حمله به مدرسه فیضیه دیگر اجازه ندادند این مسئله فراموش بشود هم مجلس روضه برای شهدای مدرسه فیضیه برپا کردند و هم یک روز حدود ساعت ده پس از اتمام درسشان فرمودند که به مدرسه فیضیه می روند تا برای شهدای حادثه دوم فروردین فاتحه بخوانند. و به هر مناسبتی مسئله مدرسه فیضیه را یادآوری می کردند.
باتری همراه داشته باشید
حضرت امام با رابط هایشان در شهرها به همه اعلام کرده بودند که می خواهند عصر روز عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی کنند. به طلبه ها سفارش کرده بودند که در سفر تبلیغی محرمشان رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه را به آگاهی مردم برسانند. به سران هیات ها و مداحان هم پیغام داده بودند که در متن نوحه هایشان ظلم و ستم رژیم شاه را مطرح کنند. سال پرهیجانی بود. جمعیت قم در آن سال (1342) بسیار کم بود و وسایل ارتباط جمعی امروز وجود نداشت. اصلا با امروز قابل مقایسه نبود. مدرسه فیضیه و صحن های حرم و خیابان های اطراف آن در روز عاشورا پر از جمعیت بود. از جلوی در مسجد امام حسن عسکری تا خیابان آستانه و سه راه موزه و خیابان ارم و صحن های حرم را بلندگو نصب کرده بودند.سیم کشی و نصب بلندگوها کار مرحوم حاج فتح الله رنجبر و حاج علی راننده خاور در شرکت ترانسپورت بود. حاج فتح الله هم با راننده ها و ماشین داران مرتبط و خیلی فعال بود و هم به حضرت امام ارادت زیادی داشت. امام به حاج شیخ علی اصغر مروارید منبری آن روز و حاج علی راننده فرموده بودند تعدادی باتری ماشین هم به عنوان ذخیره و احتیاط بیاورید. آن ها گفته بودند با بودن برق نیاز چندانی به باتری نیست. امام در جواب فرموده بودند که برق را قطع خواهند کرد. آقا شیخ علی اصغر مروارید منبری جوان، سخنرانی غرایی کرد. در بین صحبت های ایشان برق ها قطع و سروصدا بلند شد، بالافاصله برق باتری ها را وصل کردند. آقای مروارید گفت ناراحت نباشید؛ برق را از کارخانه قطع کردند؛ ما هم از باتری ها استفاده می کنیم. مردم ساکت شدند و سخنرانی ایشان ادامه یافت.
خوف آن را دارم که مجبور شوم به مردم بگویم شما را بیرون کنند
امام از در همیشه بسته ای که بین صحن قدیمی و مدرسه فیضیه است وارد شدند و رفتند و روی همان سکوی انقلاب نشستند و سپس سخنرانی معروفشان را ایراد کردند و بعد در انتها به آقای الیاسی فرمودند دعا کند. تعبیر امام این بود: من خسته شدم جناب آقای الیاسی دعا کنند».
حضرت امام در آن سخنرانی تاریخی خطاب به شاه فرمودند: من 63 ساله ام و شما هم 43 ساله اید و در سنی هستید که باید عقلانیت و تدبیر داشته باشید؛ به دشمنان تکیه نکنید؛ به ملت تکیه کنید؛ اگر این وضع ادامه پیدا کند خوف آن را دارم که مجبور شوم به مردم بگویم شما را بیرون کنند.
سخنرانی امام به خوبی تمام شد. ساواک آن روز جرات نداشت که عوامل خود را بین مردم بفرستد و شرارت هایی را انجام دهد. آن سخنرانی در روز دهم محرم و عصر عاشورا بود. پس فردای آن یعنی 12 محرم و شب پانزده خرداد به بیت امام هجوم بردند و ایشان را دستگیر کردند و به تهران بردند.
جلوههايي از منش مروج مكتب امام خميني(ره) در پاكستان»
در گفتوشنود با مرحوم آیت الله سيدرضا برقعيمدرس
نویسنده: محمدرضا كائيني
فقيد سعيدمرحوم آیت الله سيدرضا برقعيمدرس(ره)، از ياران و معاشران علامه شهيد سيدعارف حسينالحسيني در دوران اقامت در نجف اشرف بود و با وي ارتباطي نزديك و صميمي داشت. ارتباط آن دو پس از اتمام دوره تحصيلي در نجف اشرف نيز به اشكال گوناگون و تا پايان حيات آن شهيد بزرگوار تداوم يافت. اينك كه چندي از سالروز شهادت رهبر فقيد شيعيان پاكستان ميگذرد، به همين مناسبت گفت وشنودي را كه با مرحوم برقعي درباره دوست ارجمند وي انجام داده بودم به خوانندگان ارجمند صفحه تاريخ جوان» تقديم ميدارم. اميد ميبرم كه تاريخپژوهان و علاقهمندان را به كار آيد.
مرحوم آیت الله سید رضا برقعی مدرس:
آیت الله العظمی بروجردی حدود 17 سال مرجعیت مطلق تشیع را مدیریت نمودند. ادعای ما این است که این دوران، پر مخاطره ترین ادوار ایران و تشیع بوده است و آن بزرگ مرد با شخصیتی بی نظیر در میدان علم و عرصه مدیریت و ت توانست ایران را از افتادن در دام کمونیسم و تشیع را از افتادن در دام افراطی گری تندروهای مذهبی و شیطنت های استعمار انگلیس و استبداد حکام سرسپرده نجات بدهد. برای اثبات این ادعا در دو جهت، علم ایشان و مدیریت و ت ایشان مروری محققانه لازم است. در مورد بخش اول، یعنی علمیت و فقاهت، ایشان به شهادت و گواهی بسیاری از شخصیت های مورد قبول در یکصد سال و قرنی که در آن ایشان حضور داشتند، شخصیتی جامع و بی نظیر بوده است که ابتکارات و نوآوری های علمی ایشان شاهد دیگری بر این مدعا است. اما از جهت مدیریت و ت که موضوع مقاله ماست ابتداء شرایط زمان و مکان یعنی جغرافیای ایران که حوادث عظیمی در خود جای داده است مورد بررسی قرار می گیرد و سپس با تحلیل موضع گیریهای آیت الله العظمی بروجردی در مواجهه با شرایط وقت، نقش بی بدیل این شخصیت برجسته ی آن روزگار در ساماندهی اوضاع تشیع مورد اشاره واقع می گردد.
یاد نامه ی چهلمین روز درگذشت
حضرت آیت الله سید رضا برقعی مدرس (رحمت الله علیه)
منتشر شد
زندگی نامه مرحوم آیت الله حاج سید رضا برقعی مدرس (رحمت الله علیه)
گزیده ای از مصاحبه های سالهای اخیر
برخی نظرات فقهی آیت الله سید رضا برقعی مدرس
احکام و اجازه های امام خمینی (ره) به مرحوم آیت الله سید رضا برقعی مدرس
گفتارها و یادداشت هایی درباره ی آیت الله سید رضا برقعی مدرس
پیام های تسلیت برخی از شخصیتهای حقیقی و حقوقی
نامه ها و موضعگیری های اخیر مرحوم آیت الله سید رضا برقعی مدرس
فایل PDF یادنامه ی آیت الله سید رضا برقعی مدرس را می توانید از اینجا دریافت کنید:
یاد نامه آیت الله سید رضا برقعی مدرس
16/12/1394
حجت الاسلام والمسلمین خوانساری:
آیت الله برقعی همواره در تمامی صحنه ها همراه با امام و از یاران دیرین ایشان بود
به گزارش خبرگزاری حوزه»، حجت الاسلام والمسلمین خوانساری شب گذشته در مراسم بزرگداشت درگذشت آیت الله سید رضا برقعی مدرس که در حسینیه شهدای قم برگزار شد، به بیان فلسفه مراسمات ترحیم پرداخت و گفت: باید در اینگونه مراسمات به آیات الهی توجه ویژه ای داشته باشیم؛ چراکه بهترین ذکر از میان اذکار از ناحیه بندگان نسبت به خداوند متعال، تلاوت قرآن کریم می باشد؛ اما متأسفانه امروزه این امر مهم در جامعه ما مغفول مانده و سوگواری ها تنها با خواندن نوحه، مداحی و چند کلمه از قرآن به پایان می رسد.
این خطیب حوزوی با اشاره به شخصیت مرحوم آیت الله برقعی، اظهار داشت: ایشان متدین، مؤمن و انقلابی بوده است که از میان ما رفته اند.
حجت الاسلام والمسلمین خوانساری ادامه داد: این مجلس، یادبود عالم و سیدی جلیل القدر است که شخصیتی متدین و خدمتگذار به مکتب اهل بیت(ع) و نظام جمهوری اسلامی ایران داشته و همواره در تمامی صحنه های مبازه با رژیم ستمشاهی همراه با امام و یاران دیرین ایشان بوده است.
وی با تأکید بر اینکه انسان باید تقوا را به عنوان راهبردی اصلی در زندگی خود قرار دهد، ابراز داشت: ملاک انسانیت در دنیا و آخرت، تقواست و جامعه به وسیله آن عاقبت به خیر خواهد شد.
این خطیب حوزوی خاطرنشان ساخت: مؤمنین نباید چهره ها، مقام ها، پست ها و . را ملاک عزت در دنیا بدانند؛ بلکه تمام این مسائل باید وسیله ای برای بندگی و خدمت خالصانه به خلق الله باشد.
حجت الاسلام والمسلمین خوانساری با اشاره به سخنان اهل جهنم، تصریح کرد: معذبین دوزخ در قیامت اعلان پشیمانی می کنند؛ اما خداوند متعال در پاسخ به آنان می فرماید که ما در دنیا به شما عمر داده و برایتان نذیر و اخطار دهنده فرستادیم؛ پس اگر در این دنیا به دو مقوله تقوا و عاقبت به خیری توجه نداشته باشمی، گرفتار عذابی سخت در آن دنیا خواهیم شد.
وی بیان داشت: عاقبت به خیری در گرو عمل به دستورات الهی و توجه به فرمایشات امامان معصوم(ع) می باشد.
این خطیب حوزوی با اشاره به روایتی از نبی مکرم اسلام(ص)، اظهار داشت: در مقام عالم و جایگاه آن، روایات متعددی بیان شده که در برخی آمده است که: اگر عالمی از دنیا برود، کسی نمی تواند خلأ او را حفظ نماید؛ مگر خلف صالح او که می تواند در عرصه های گوناگون خلأ وجودی پدر را پر کند.
او در پایان به زوایای زندگی و فعالیتهای مرحوم برقعی مدرس از سال ۱۳۴۱ اشاره کرد و اظهار داشت: آن مرحوم، عالمی جلیل القدر، مومن، متدیّن، خدمتگزار به دین و همنوع بود و در شهر دبی، مسجد باشکوهی ساخته است که سبب آبروی شیعه است.
شایان ذکر است، در این مراسم آیت الله العظمی شبیری زنجانی، آیت الله العظمی گرامی، حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی و حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی خمینی یادگاران امام راحل، اعضای مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، آیت الله هادوی تهرانی، حجت الاسلام والمسلمین یوسفی غروی، میرباقری و اقشار مختلف مردم حضور داشتند.
درباره این سایت