محل تبلیغات شما

بازخوانی خاطرات مرحوم آیت الله سید رضا برقعی مدرس درباره ی آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (ره)

(قسمت اول)

کتاب یادها و یادمانها از شهید آیت الله‏ سید مصطفی خمینی (س) (ج. 1) : مجموعه مصاحبه ها در حاشیۀ کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (س): (مهر و آبان 1376)

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده: برقعی، سید رضا

ناشر: عروج

زمان: 1376 شمسی

زبان اثر: فارسی

‏*‏ سابقۀ شناخت جنابعالی از مرحوم حاج آقا مصطفی از چه تاریخی است؟ بیشتر با ایشان چه نوع ارتباطی داشتید:‏

‏-‏ برای اولین بار، در صبح روز پانزدهم خرداد 1342؛ چشمم به جمال مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) روشن شد. در آن روز، انبوه جمعیت به صحن مطهّر حضرت معصومه (علیهماالسّلام) آمده بودند و نسبت به دستگیری حضرت امام(س) اعتراض داشتند. به تقاضای مردم، ایشان در پلۀ دوم منبر ایستاد و برایشان صحبت کرد. مردم او را به عنوان فرزند بزرگ امام(س) می دیدند و از شدت ناراحتی و هیجان، اشک می ریختند. با هدایت عده ای که گردانندۀ تظاهرات بودند، جمعیت به سمت خیابان تهران (امام خمینی) کشیده شد و پس از به شهادت رسیدن تعدادی از مردم، متفرق شدند. پس از قریب یک سال، گاهی به منزل ایشان می رفتم ‏‎‏و زیارتش می کردم.‏

‏‏یکی از دیدارهای ایشان که به عنوان خاطره در ذهنم مانده، مربوط به روز سیزدهم آبان سال 1343 است؛ صبح همان شبی که حضرت امام(س) را برای دومین بار دستگیر کردند و به ترکیه تبعید نمودند. آن روز، صبح زود وارد بیت امام(س) شدم. هنوز آنجا در محاصرۀ مأموران قرار نگرفته بود. حاج آقا مصطفی(ره) را دیدم که حالتی پریشان داشت و انگشتان خود را به روی محاسنش فرو می برد. به عده ای از افراد هم سن و سال من که آنجا ایستاده بودند، رو کرد و گفت: اینجا نایستید، ممکن است مشکلی برایتان پیش بیاید. زودتر بروید. به دیگران هم بگویید. بالاخره، باید فعالیت را شروع کنید. به بیوت مراجع بروید، به صورت فردی یا اجتماعی. مسألۀ دستگیری آقا این دفعه با دفعه های قبلی فرق می کند؛ برنامه ریزی شده است. در مقابل، فعالیت حوزویون و علاقه مندان ایشان هم باید حساب شده باشد.» ایشان افراد را به این صورت فرستاد، بعد هم خودش از منزل بیرون رفت. به منزل چند تن از مراجع رفته بود و در نهایت، در منزل مرحوم آیت  الله مرعشی (ره) او را دستگیر کرده بودند. ‏

‏‏پس از دستگیری، مدتی زندانی بود. بعد هم او را به ترکیه تبعید کردند و از آنجا، با حضرت امام(س) به نجف رفت. پس از مدتی، من هم به صورت فرار، به نجف رفتم و مجدداً از نزدیک با ایشان تماس پیدا کردم. در جوار ایشان، در عین آنکه مسایل مبارزاتی مطرح می شد، دروس سطح را تمام کردم و به خارج پرداختم. اما برای شرکت در درس خارج با حاج آقا مجتبی تهرانی که کفایه را نزد ایشان ‏‎‏می خواندم، م کردم و پیشنهاد کردند که اگر در درس خارج حاج آقا مصطفی(ره) شرکت کنم، برایم مفیدتر است. و همین طور هم شد؛از همان روز تا روز پیش از شهادتش، به عنوان شاگرد، در خدمت ایشان بودم. از جهات دیگری هم با ایشان رابطه داشتم که جزو خاطرات زندگی من است. ‏

‏*‏ لطفاً، سابقۀ مبارزاتی خودتان و علت به نجف رفتن خود را هم بفرمایید:‏

 

نقش ارتباطی و سیاسی آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی از نگاه مرحوم آیت الله سید رضا برقعی

«جلوه‌هايي از منش مروج مكتب امام خميني(ره) در پاكستان» در گفت‌وشنود با مرحوم آیت الله سيد‌رضا برقعي‌

ناگفته هایی از زندگی آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی از زبان مرحوم آیت الله برقعی (2)

ایشان ,هم ,مصطفی ,آقا ,س ,حاج ,حاج آقا ,آقا مصطفی ,امام س ,آیت الله ,مصطفی خمینی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه سیار مسعود آذرخوش